چهارتا آبادانی می خواستند از مرز خارج بشن, تصمیم می گیرند پوست گوسفند بپوشند و قاطی گوسفندها با گله حرکت کنند. درست در لحظه ای که می خواستند از مرز خارج بشن, نیروهای انتظامی فریاد می زنند: آهای اون چهارتا آبادانی بیان بیرون از گله. آنها با تعجب خارج میشن و میپرسند شما از کجا فهمیدین که ما آبادانی هستیم؟ مامورا میگن: از اونجایی که گوسفندها عینک ری بن نمیزنند.