آه این کشف جاودان خونین شهر را با کدام زبان باید سرود؟
بگذار جهان بداند بر این قوم قهرمان چه گذشته است
بر خرمشهر که درود عشق، هزاران بار بر خاک مقدس و پاکش باد..!
.
.
هنوز هم از بندرگاه بوی عرق تن کارگران می آید
باز گشته ایم تا این زخمی را که بر گرده خونین خاکمان نشانده اند التیام دهیم…
اینک آزاد است، آزاد
هجرت قلب مهر من رها ز دسیسه شیطان
آزاد است به همت مردان
اینک برادر
دندان بر جگر بنه
ای راهیان قافله
ای برادر
میدانم برای فتح خرمشهر
با کوله باری از فشنگ و مسلسل
و بادی که درسحرعشق به ترتیل آیه آیه قرآن نشسته است
خرمشهر دشنهای است به قلب استکبار
خرمشهر شعله ز آتش عشق الهی است
که در صحاری شبهای بینشان
خرمشهر، شاخهای از یاس بنفش است کز پشت دیوار غیب
عشق جوشیدوخرمشهر
راکد وخموش وخسته نشد
نخل هایش اگرچه خون می خورد
ریشه هایش به غم بسته نشد..!
به شهر عشق بیا
تا کَسی نپرسدمان
تو از کدام دیاری
من از کدام دیار
خرمشهر! هرگز از خاطر نخواهیم برد صمیمیت سیال تو را، بوی نخلی کتفهایت را و شرجی ات را..!
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود. مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهایی بود که جز در بازپس گیری شهر برآورده نمی شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود و خرمشهر همه ی ایران
قسم به خون گل سرخ در پگاه بهار/ به سوز سینه بلبل به ناله های هزار به نغمه نغمه جانسوز نای خرمشهر/ به چلچراغ غم کوچه های خرمشهر زجام لاله نیفتد شراب عشق از جوش /چراغ خون شهیدان نمی شود خاموش