دنیای جوک و اس ام اس

دنیای جوک و اس ام اس

دنیای جوک و اس ام اس

دنیای جوک و اس ام اس

اس ام اس روز پاسدار و ولادت امام حسین

ای پاسداران حریم عشق!

مگر می توان بی نام و یاد شما درفرهنگ لغات این سرزمین

به مفهوم آزادی و رهایی رسید؟!

ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد

اس ام اس روز پاسدار و ولادت امام حسین

روز پاسدار، یادآور عزم غرورآفرین فهمیده های مکتب واندیشه حسین(ع) است.

ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد

اس ام اس روز پاسدار و ولادت امام حسین

روز پاسدار، این یادگاران سال های آتش و عشق و ایمان گرامی باد.

اس ام اس روز پاسدار و ولادت امام حسین

الا ای پاسدار انقلاب کشور عشق

نام نیکویت همیشه ثبت، اندر دفتر عشق

تو کردی اقتدا در عزت و ایثار به آنکس

که هستی اش فدا بنمود و گردید مظهر عشق

ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد

جوک ملانصرالدین جدید

ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش. 

جوک ملانصرالدین جدید

شبی ملانصرالدین خواب دید که کسی ۹ دینار به او می دهد، اما او اصرار می کند که ۱۰ دینار بدهد که عدد تمام باشد. در این وقت، از خواب بیدار شد و چیزی در دستش ندید. پشیمان شد و چشم هایش را بست و گفت: «باشد، همان ۹ دینار را بده، قبول دارم.»

جوک ملانصرالدین جدید

ملا در اتاقش نشسته بود که مگسی مزاحم استراحتش می شود، مگس را می گیرد و یک بالش را می کند. مگس کمی می پرد دوباره مگس را می گیرد و بال دیگرش را هم می کند. او می گوید: بپر ولی مگس نمی پرد. به خود می گوید: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنید گوش او کر می شود!

جوک ملانصرالدین جدید

زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است!

جوک ملانصرالدین جدید

زمون قدیم داروغه ها  برای جمع آوری خراج و مالیات حاکم الاغ ها را می گرفتند .
یک روز  زمان خر بگیری ملا نصر الدین با عجله و شتابان وارد خونه ای شد.
صاحبخونه گفت :چی شده؟ ملا گفت : بیرون دارن خر میگیرن
 صاحبخونه گفت: خر میگیرن چه ربطی به تو داره؟
ملا گفت : مامورین آنچنان عجله داشتن که میترسیدم  اشتباها مرابه جای خر بگیرن.

جوک ملانصرالدین جدید

یک روز ملانصرالدین خرش را به سختی می زد و رهگذری از آنجا می گذشت و پرسید که چرا می زنی گفت ببخشید اگر می دانستم که با شما خویشاوندی دارد این کارو نمیکردم!